۱۳۹۲-۱۰-۰۷

شعر


به دست‌هات کنارِ عصاش عادت کرد
و دوست‌دخترِ موسی به تو حسادت کرد

مسیح، خوب؛ ولی زنده کردنِ مرده؟!
نه. بوسه‌های تو حتما در او سرایت کرد

شبِ رسول شدن جبرئیل غار نبود
خبر نداشت محمد که با تو صحبت کرد

چطور راضی می‌شد به قتل، ابراهیم؟
چه خوب سفسطه کردی. چه بد جهالت کرد

شنا که یاد ندادی به یونس بدبخت
نهنگِ‌ مادر مُرده از او حفاظت کرد

چقدر نقشه کشیدی که کام‌ران نشود
که آخرِ سر یوسف خودش دخالت کرد

[چه شد که این همه بودی و بعد غیب‌ت زد؟
چطور می‌شود این‌قدر قرن غیبت کرد؟]

سرِ قضیَه‌ی طوفان نوح لاف زدی
و نوح بعد از باران تو را شماتت کرد

به ما رسیدی و یک‌دفعه عشق یادت رفت
شهاب‌سنگ کجای سرت اصابت کرد؟


دی‌ماه نود و دو

۱۳۹۲-۰۵-۱۹

نام‌ها چگونه نام شدند


در آغاز صفت بود.
تنها، صفت.
مثلابه آب‌جو مى‌گفتند "آشاميدنى". يا به حشيش مى‌گفتند "حالى‌به‌حالى‌كُن".
بعد ديدند كه آشاميدنى باز هم هست. مثلِ "آب". يا حالى‌به‌حالى‌كن‌هاى ديگرى هم وجود دارد. مثل خانمِ "حَيفا". به همين علت، صفتى به صفت قبل مى‌افزودند تا مشخصا به يك مصداق اشاره‌كند. مثلا آب‌جو نهايتا شد: آشاميدنىِ بدمزه‌ى جسوركُنِ واجدُالكف. يا حشيش شد: حالى‌به‌حالى‌كُنِ شكمو بارآورِ يهوبخندونِ شهوت‌افزا.
بعدها ديدند راحت‌تر است كه حروفِ اول صفت‌ها را به هم بچسبانند و آن چيزها را اين‌طور به هم بفهمانند.

نام‌ها اين‌گونه نام شدند. بعله.

ما -جمعى از محققينِ كاركشته‌ى حوزه‌ى زبان- پس از كشفِ اين دوره از تاريخِ بشر، بر آن شديم كه نتيجه‌ى تحقيقات‌مان را با ديگران در ميان بگذاريم.
براى اين مهم صفحه‌اى درست كرديم در فيس‌بوك كه به بررسى دورانِ صفت‌سالارى مى‌پردازد.

محققينِ ديگر مى‌توانند در صورت يافتن نسخه‌اى تازه كشف‌شده، از طريقِ مسيج به ما اطلاع‌دهند. با تشکر.


وجه تصفیه

۱۳۹۲-۰۴-۱۹

نوشته ی سانسور شده ی رمضان نود و یک


 ما تو ايران - به قول فرنگيا- "نايت لايف" نداريم . خيلي افسوس داره . ( مثلا درسته كه آمار و احتمال ميگه هفتاد و شيش درصد بُرد با كازينو ئه ولي خب ما رفيق خرشانس كم نداريم ) . به بركت ماه رمضون يه كم نعمتِ زندگيِ شبانه نصيب مون مي شه ( مثلا كله پاچه اي ها از اول شب باز مي شن و تا آخر 
شب به خلق الله خدمت مي كنن . يا طبق روندِ اين سال ها حداقل تا چند روزِ اولِ ِ اين ماه [ يعني تا قبل از اينكه مسئولين ِ آبرو و ناموس و جونِ مردم ، مطمئن شن كه حال ندارن از آبرو و ناموس و جون مردم مراقبت كنن ] خيلي از سينماها تا پاسي از شب باز تشريف دارن . يا ديگه چراغاي پاركاي بزرگ زود خاموش نمي شه ( واقعا هر جوونِ ساكنِ ايراني كه آدمِ نسبتا بي عاطفه اي ه و موقعيت مالي ش نقطه ي مقابلِ وضعيتِ عاطفي ش ه ، احتمالا همون اندازه اي عقل داره كه عاطفه)
  
[...]

حالا به لطفِ اين شب هاي دوس داشتنيِ بيرون از خونه ، واي واي واي واي - خدا نصيبِ روباه حتي نكنه كه هجده ساعت نتونه هيچي بخوره - روزايي داريم صد مرتبه ... هيچي اصلا . برم سر اصل مطلب ؛ غرض از اين نوشته اين بود كه عارض شم خدمتتون كه در طولِ روز اگه مجبور شدين بيرون از خونه با دوستاتون جمع شين ، مي تونين تشريف ببرين كافي شاپِ... . اونجا دوستان هوا تونُ دارن. فقط اينكه 
خودتون تشريف ببرين. زياد بقيه رو در جريان نذارين كه مث قضيه ي سينماها نشه.
 ... . و اينكه مستحضريد كه هتل جاي مسافرا ست. يعني كسايي كه اگه كمتر از ده روز اقامت دارن - كه معمولا دارن - نبايد روزه بگيرن. پس نگرانِ مسئله ي روزه خواري و جريمه و شلاق و اينا نباشين. تازه اگه هم حكم دادن و شلاق تون زدن ، بدون ِ داشتن ِ وضعيتِ ماليِ مقابلِ وضعيتِ عاطفي و اين جور چيزا مي تونين پناهندگي اجتماعي بگيرين اگه زرنگ باشين. زرنگ باشين
پيشاپيش از اونايي كه ممكنه به خاطر شباهت اين نوشته با جزوه ي .. شاكي شده باشن عذر مي خوام. ولي خب به قول اون آقاي نويسنده : مگر نه آنکه هر چیز غرامتی دارد؟ 

۱۳۹۲-۰۲-۱۱

مُعرفیِ متکّا

دعوت تان می کنم به شنیدن پادکست متکا در این لینک:

متکا

و شنیدن ضمیمه ی متکا در این لیک:

پشتی


متکا حاصل تلاش ما آماتورهاست برای تشویق به کاری کردن. اعم از اندیشه و کلام. شعرخوانی، جستار خوانی، جدل پیرامون مسائل اخلاقی و فرهنگی

۱۳۹۲-۰۱-۲۴

غزل


مست است. از بوشهر تا تبریز خورده
هی ریخته، هی ریخته لبریز، خورده

هر گربه ای زاییده زیر گوش هایش
مهر برادرزاده ی چنگیز خورده

هر زهر ماری را که هر سگ دکتری کرد
در نسخه ی بی شیری اش تجویز خورده

از عشق می گفتیم ما از عشق از عشق
از عشق زخم پنجه ی پرهیز خورده

یخ بسته از تنهایی چشمم نگاهت
پای نگاهم روی چشم ت لیز خورده


از عشق می گفتیم ما از عشق از عشق
از عشق زخم پنجه ی پرهیز خورده

روی نگاهت رنگهای گرم داری
انگار چشم روشنت پاییز خورده


از عشق می گفتیم ما از عشق از عشق
از عشق زخم پنجه ی پرهیز خورده

چشم تو بازار بزرگ خوردنی هاست
بیچاره چشم من که کلی چیز خورده


از عشق می گفتیم ما از عشق از عشق
از عشق زخم پنجه ی پرهیز خورده

ما کور بودیم و نمی دیدیم ده قرن
این سرزمین برچسب انگل خیز خورده

این زن نمی فهمد چرا یک عمر مرده
مست است. از بوشهر تا تبریز خورده
.
1386

از کتاب "کاندوم: طرح یانگوم، طعم خرما"


۱۳۹۲-۰۱-۱۸

دانلود مجموعه شعر


دانلود مجموعه شعر " چه خوب می شد اگر دگمه ات لباس نداشت :
از اینجا

نمونه :

امروز نیست بودیم، فردا محال باشیم
دیگر محال باشد ما خوش به حال باشیم

غم در جنوب بود و ما در جنوب بودیم
غم در شما باشد، ما در شمال باشیم

یا نشئه ایم یا مست یا حالتی از این دست
تا در توان ما هست بر این روال باشیم

...

۱۳۹۱-۱۲-۱۶

مرگ چاوز


منو یاد این غزل قدیمی م از دفتر کاندوم: طرح یانگوم ، طعم خرما انداخت :



کاندوم کشید روی سیگار برگ کوبا
کاندوم گرفت بوی سیگار برگ کوبا

( کافر در آرزوی یک نخ وینستون لایت
مومن در آرزوی سیگار برگ کوبا )

در دست واجبی داشت لازم نداشت از قصد
یک مشت ریخت توی سیگار برگ کوبا

حلق بریده ی خلق جر خورده از گلوله
جر خورده تا گلوی سیگار برگ کوبا

راحت به لب بیاید مثل شیار و شوفاژ
مثل کسی که موی سیگار برگ کوبا

را بسته محکم از پشت تا شل کند خودش را
تا باز رو به روی سیگار برگ کوبا

ساکت نشسته باشد
.


۱۳۹۱-۱۲-۰۹

تقدیم به عشاق علی الخصوص عشاق جهان سومی


و تقدیم به دکستر دوستان
آهنگ دوباره عشق را از اینجا دانلود کنید


دوباره عشق دوباره کمی حقیر شدن
دوباره ساعت سه باز ترس دیر شدن

دوباره حدس دوباره گمان دوباره خیال
دوباره آخر سر عاشقانه کیر شدن

...


۱۳۹۱-۱۱-۲۸

عاشق ت شدن


ترانه ی عاشق ت شدن را از اینجا بشنوید یا دانلود کنید

...
کوچه های خیس
وحشت از پلیس
دست بندِ تو
دست بند نیس
...

۱۳۹۱-۱۱-۲۳

گندِ پارسی


گند پارسی را از اینجا بشنوید یا دانلود کنید

گند ه حال گند ام امروز
مثل حال گند تهران
مثل گم کردنِ حلقه ت
مثل رفتن ت از ایران

....

۱۳۹۱-۱۱-۱۸

مجموعه شعر نسبتا طنز


"قوای جنسی پانصد گراز را دارم" را از اینجا دانلود کنید

نمونه شعر:


شناسنامه ی من برگِ ازدواج ندارد
درخت کاج به پروانه احتیاج ندارد

غزل نمی کنم این بیت خوب را که بدانی
اگر بمیرم درد غزل علاج ندارد

***


سوارِ ریل زمان می رسد قطار بهار
و می کشم سر اسفند انتظار بهار

ولی چه فایده دارد بدون تو این فصل؟
به من چه آخر اسفند؟ کسِّ خوار بهار

***


تویی که هاله ی مهتاب حوله ی تن توست
تویی که کوه دماوند سر به دامن توست

من از ترشح شبنم به خاک می افتم
تویی که پهنه ی دریا قرین باسن توست